با هوس یک کار جدید و یک هیجان جدید، برای کشتن یک کارفرمای بالقوه لباس پوشیدم.چیزی که به عنوان یک جلسه حرفه ای شروع شد، به سرعت به یک برخورد ناهنجار تبدیل شد، با او که ماهرانه من را خوشحال می کرد. خلسه متقابل بود، زیرا او مشتاقانه خدمات دهانی من را پذیرفت و به اوج شگفت انگیزی رسید.