ضیافتی با مزه که من کس خوشمزه بهترین دوستم را می بلعیدم و کلیشه اش را اذیت می کردم. سپس، من مسئولیت را بر عهده گرفتم، عمیقاً در او فرو رفتم. سواری ریتمیک ما - در امتداد او، او را دیدم که من را نوازش می کند، کون تنگش را می پراند. اوج ما؟ بار داغی در کونش.