بعد از یک روز در محل کار، مشتاقانه به اتاق خواهر ناتنی شایان ستایشم رفتم تا با بیدمشک جیبی اش تمرین کنم. هارمونی واندر، یک نوجوان سبزه خیره کننده، به طرز ماهرانه ای من را به صورت خوراکی خوشحال کرد و سپس با اشتیاق عضو سفت من را در موقعیت از پشت سوار کرد.