مدیسون بریت، نامادریش، پسرخوانده اش دیگو پرز را با یک دمنوش تولد غافلگیر می کند، سینه های کوچکش را آشکار می کند و گرسنگی او را برای دیک بزرگش آشکار می کند. شهوت آنها به یک برخورد وحشیانه و هاردکور تبدیل می شود و تخصص او را در راضی کردن او نشان می دهد.