خواهر ناتنی من، با قاب کوچک و کالاهای تراشیده اش، همیشه برای سرگرمی های گره خورده آماده است. اخیراً، او مرا در حال تماشای دارایی های خوب خود گرفت. او به من هشدار داد که ساکت بمانم و بی صدا سوارم شوم، اما نتوانستم در برابر کاوش در پشتی تنگ او مقاومت کنم.