کامرون نوجوان برنزه، دانشجوی کالج شاخدار، همکلاسی خود را به خوابگاه خود اغوا می کند. او مشتاقانه وحشیانه ترین خیالات خود را کشف می کند. برخورد صمیمی آنها منجر به مبادلات شدید دهانی، بوسه های پرشور، و لعنتی بیدمشک داغ و تراشیده می شود که به پایانی داغ و نامرتب ختم می شود.